پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۰

آقای خامنه ای، تو از طرق مختلف با مردم در ارتباط نیستی ، تو از طرق مختلف مشغول مکیدن خون مردم هستی ! / احضار مجلس، بی حرمتی به تک تک شهرندان جامعه است


گویا بعد از معرفی چند نفر وزیر جدید به مجلس توسط احمدی نژاد، نمایندگان مجلس اعتراض کرده اند و شلوغ بازی درآورده اند و خامنه ای نیز عصبانی شده است و هیات رییسه مجلس فرمایشی را احضار کرده و آنها را مورد بازخواست قرار داده است.

براستی ، این چگونه نظامی است که درآن ، یکی مانند خامنه ای که بر مسندی انتصابی تکیه زده است، اجازه دارد هیات رییسه مجلس را احضار کند ؟ هرچند که آن مجلس و هیات رییسه اش، نماینده مردم ایران نیستند و به صورت فرمایشی تشکیل شده اند ، اما احضار آنها ، نشان از پروایی خامنه ای در توهین رسمی به مردم ایران دارد

در این دیدار خامنه ای ادا کرده است که از طرق  مختلف با مردم در ارتباط است، باید به این کفتار پیر گفت که تو از طرق مختلف با مردم در ارتباط نیستی ، بلکه از طرق مختلف مشغول مکیدن خون مردم ایران هستی !

در ضمن، گویا وزیر پیشنهادی  احمدی نژاد برای وزارت نفت ، رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم النبیا است؛ انتخاب رستم قاسمی به وزارت نفت ، مانند سپردن مدیریت دبستان دخترانه به پیامبر اسلام است، مانند دادن گوشت به دست گربه است، مانند انتخاب گرگ به چوپانی گله است.

لینک این مطلب در بالاترین ------آزادگی 



دو داستان کوتاه دیگر :

o       نوشته  های پیشین این وبلاگ: 



یکشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۰

تصویری از حضرت ایت الله جنتی ، به همراه دایناسور خانگی مورد علاقه ایشان در دوران جوانی آن بزرگوار






دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۰

رسوایی شنود در بریتانیا نشان می دهد که چهار رکن دموکراسی ، چه زیبا و چه کارا می توانند فساد را مهار کنند!

دمکراسی بنا شده بر چهار ستون است، هر یک از این ستون ها دیگر ستون ها را محافظت می کند.

بسیاری نظام های دمکراسی و مردم سالار را بنا شده بر سه اصل اساسی می دانند، اول قوه اجراییه ، دوم قوه مققنه و سوم قوه قضاییه.

ü      به دیگر عبارت ، نفر اول حکومت و ریاست جمهور ، بر اساس رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب می شود و در نهایت هم به مردم و هم به قوه مقننه (پارلمان) و هم قوه قضاییه پاسخگو است.

ü      از طرف دیگر ، قوه  مقننه (مجلس یا پارلمان) نیز با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند و هم رییس قوه مجرییه و هم قوه قضاییه بر آنها نظارت دارد.
ü      قوه قضاییه اما داستانش کمی متفاوت است، در کمتر نظام دمکراسی است که این قوه با رای مستقیم مردم انتخاب شوند، بلکه آنها با رای غیر مستقیم مردم و توسط قوه مقننه و قوه مجریه انتخاب می شوند.
این سه قوه، جلوی فساد را می گیرند و تلاش می کنند حکومت به بهینه ترین روش اداره شود و تا جایی که ممکن است نظرات اکثریت مردم را اجرا کنند.

اما لختی بعد از تشکیل حکومت های مردم سالار، و با وجود آمدن مطبوعات آزاد،  یک ستون دیگر نیز بر ارکان دمکراسی افزوده شد و آن ستون نامش مطبوعات آزاد است.

مطبوعات آزاد به عنوان رکن چهارم دمکراسی و در قالب نمایندگان افکار عمومی ، با قدرت تمام بر کار سه قوه اول نظارت می کند و با انتقاد مداوم از هر سه قوه فوق، اجازه خطا و فساد را نمی دهد.

اما اتفاقات اخیر در بریتانیا و رسوایی شنود تلفنی توسط یکی از بزرگترین نشریات و بعد بازداشت ها و تحقیقات وسیع صورت گرفته به وضوح نشان میدهد که تا چه حد دمکراسی توانا و پوایا است و اگر رکن چهارم نیز خطا کند و به فساد آلوده شود، سه رکن اول به چه زیبایی می توانند جلوی آن فساد را بگیرند.

رهبر حزب کارگر بریتانیا به چه زیبایی خواستار مهار قدرت مرداک شده و گفته است :

 "کاملا واضح است که تمرکز این همه قدرت در دست یک نفر منجر به سوء استفاده از قدرت در درون این سازمان شد. به نظر من اگر می خواهیم اینگونه سوء استفاده ها را به حداقل برسانیم باید قبول کنیم که اینچنین تمرکز قدرتی خطرناک است."


لینک این مطلب در بالاترین--------آزادگی


نوشته  پیشین و مرتبط به این مطلب در وبلاگ من: 











شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۰

گوساله گرامی، وزیر محترم آموزش و پرورش! همه ما در طی تحصیل کتک خورده ایم ، پس این کتک ها کار اسراییل بود ؟!

گوساله گرامی،
جناب آقای حاجی بابایی ،
وزیر محترم آموزش و پرورش

با سلام 

احتراما به اطلاع آن گوساله گرامی می رساند که ما فارغ التحصیلان مدارس ایران همه از دست آموزگاران کتک خورده ایم و تنها درصد بسیار کمی از ما ،جان سالم بدر برده و کتک نخورده است!

با توجه به فرمایش شما، پس ما این کتک ها را از اسراییل نوش جان کرده ایم!

 لذا با توجه به جمعیت سی میلیونی دانش آموزان و دانش جویان این مملکت ، می توان نتیجه گرفت که اسراییل مدیریت خیلی خوبی اعمال کرده ، چه آنکه با جمعیت شش میلیونی ، موفق شده سی میلیون دانش اموز را کتک بزند.

ضمنا،
به اطلاع شما می رساند که ژنرال سعید الصحاف  ، سخنگوی صدام ، در پیامی گفت بابا تو دیگه کی هستی ! من کم آوردم پیش تو !


پی نوشت: 

جمهوری اسلامی ، بی شک به آخر خط رسیده که مسولان این رژیم اینگونه بی پروا ، چون سعید الصحاف در چشم مردم نگاه می کنند و دروغ می گویند!

لینک این مطلب در بالاترین-------آزادگی 

  

پنجشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۰

یک تروریست، محسن رضایی، گروه تروریستی دیگری به نام مجاهدین را تهدید می کند، واقعا گیری افتاده ایم ما !

یک تروریست، محسن رضایی، گروه تروریستی دیگری به نام مجاهدین را تهدید می کند، واقعا گیری افتاده ایم ما !

سایت گروه تروریستی مجاهدین نوشته است :

رضایی در تابناک نوشته است:
«از آن‌جا که این گروهک اقدامات مسلحانه و تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می‌دهند، هر کشوری به‌ویژه کشورهای همسایه که با درخواست پذیرش این گروهک موافقت کنند، به‌صورت خودکار در زمره کشورهای متخاصم با ایران قرار خواهند گرفت و این کشورها باید متوجه این مطلب باشند»

گرفتاری شده ایم ما مردم ایران، یک تروریست بین المللی ، مثل محسن رضایی که پلیس بین الملل دستور دستگیری او را دارد، یک گروه تروریستی دیگر را تهدید می کند ! بیچاره مردم ایران این وسط!




دوشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۰

ویدیو با زیرنویس فارسی از سایت تد/ واکنش مدنی به خشونت چیست؟ چگونه با خشونت در جامعه مقابله کنیم؟

این ویدیو را امروز در وقت نهار برای سایت تد  ترجمه کردم، ساعتی اضافه تر را نیز مرخصی گرفتم و گوشه ای دنج در یک کافی شاپ عمومی یافتم و مشغول ترجمه این ویدیو شدم، و عجیب دلم شکست و بغض گلویم را گرفت

عذابی بود ترجمه این ویدیو، سالها است می نویسم ، چه در وبلاگ و چه در محیط های دیگر، اما در این چند ساله هیچگاه فکر نمی کردم کار جامعه ایرانی به جایی برسد نیازمند ترجمه چنین مطالبی شویم و جامعه لطیف و شاعر پرور ایران را ، با کشور خشونت زده مکزیک مقایسه کنیم.  

خشونت در جامعه کنونی ایران،واقعیتی است کتمان نشدنی، و اگر بخواهیم آنرا انکار کنیم، صرفا چون کبک سر در برف فرو برده ایم.

باید وجود خشونت غیر قابل قبول در جامعه ایران را تایید کرد و در صدد حل این مشکل برآمد.اخبار تکان دهنده ای از  شکسته شدن حرمت خشونت ها در ایران می خوانیم، شاید صدر این اخبار، اخبار تجاوزهای دسته جمعی باشد.

البته در جامعه ای که بنا به قانون وحشی گری اسلام، رسما در خیابان شلاق می زنند و آدم می کشند، وقوع چنین جنایت هایی چندان عجیب نیست.

در این سخنرانی احساساتی که در مکزیک شور بر انگیخته است، امیلیانو سالیناس ، پسر رییس جمهور مکزیک، با مساله وجود خشونت در جامعه کنونی مکزیک می پردازد، به بیانی دیگر او می گوید چگونه مکزیکی ها باید به خشونت پاسخ دهند. او به ارایه روشی می پردازد که در آن جامعه باید از مرحله نفی و ترس از خشونت، به برخورد دسته جمعه و مقابله با خشونت به صورت جمعی بپردازد. او از شهروندان عادی می خواند برای آینده کشور  در مقابل خشونت بایستاند. این اولین ویدیویی است در سایت تد به زبان دیگری غیر از انگلیسی ارایه می شود.

در این ویدیوی شوربرانگیز ، امیلیانو می گوید مشکل ما فساد دولتی یا فقط یا قاچاق سازمان یافته مواد مخدر نیست، بلکه چیز دیگری است، مشکل این است که ما می خواهیم فقط نقش قربانی را بازی کنیم!

او سپس می گوید مردم مکزیک ، خودشان را همیشه قربانی می دانند ، و همیشه یک بهانه و یک دلیل می یابند که کسی را مسول بیچارگی خود بدانند، از مافیای مواد مخدر گرفته تا گروه های کمونیستی یا جنایتکاران. او معتقد است که هیچ یک از اینها ، مشکل ما نیست، بلکه مشکل مردم مکزیک این است که همیشه در نقش یک قربانی ظاهر می شوند و خود را قربانی می دانند 

این شرایط دقیقا در ایران نیز حاکم است، زمانی ما خودمان را قربانی انگلیس می دانیم و زمانی قربانی آخوند و یا اسراییل یا آمریکا، در حالی که مشکل خود ما هستیم ! چرا باید اجازه دهیم که به شکل یک قربانی درآییم ؟ چرا باید نقش یک قربانی را به عهده بگیریم ؟



اجازه دهید این ویدیو را به آقای دادخواه تقدیم کنم، وکیلی با شرفی که چند روز پیش به ده سال زندان و شلاق به دلیل بنیانگذاری کانون دفاع از حقوق بشر محکوم شد(!)، البته که قبای  زندان رژیم ، افتخاری است بزرگ و برازنده قامت آقای دادخواه

براستی چرا وقتی نسرین ستوده و شیوا نظرآهاری در زندان هستند، این افتخار باید از محمد علی دادخواه دریغ شود ؟ آقای دادخواه، کلاه از سر برمی دارم در مقابل بزرگانی مانند شما، که در ایران و با وجود خطر جنایات رژیم، اینچنین ، بزرگ منشانه و شجاعانه، قد علم کرده اید.

نوشته پیشین:

لینک این مطلب در بالاترین -------آزادگی